رشته
تحصیلی MBA در حدود ده سال است که در دانشگاه های ایران تدریس می شود و
اخیرا نیز با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است.MBA مخفف
عبارتAbministrator Business of Master می باشد و دارای گرایش های متعددی
می باشد که دانشجویان در سال دوم تحصیل می توانند گرایش مورد نظر خود را
برای ادامه تحصیل در این رشته برگزینند. MBA یکی از پرطرفدارترین و پر سود
ترین رشته های تحصیلی است و برای تحصیل در آن شما با هر مدرک لیسانسی می
توانید در آزمون های مربوطه ثبت نام کنید.
رشته MBA به دلیل تفاوت
های ماهیتی از ظاهر آسان و جذابی نسبت به سایر رشته های برخوردار است ولی
در عمل برای موفقیت در کنکور و تحصیل در آن نیازمند توانمندی های هوشی و
ذاتی خواهید بود که می تواند تضمین کننده موفقیت یا شکست شما در این رشته
باشد.
رشته MBA درکنکور سراسری کارشناسی ارشد ایران جزو رشته های قرار
گرفته که افراد می توانند بدون توجه به مدرک تحصیلی دوره کارشناسی خود به
عنوان انتخاب دوم(52 رشته در این دسته قرار دارند) گزینش نمایند.
هدف از فراگیری MBA
بگذارید
این موضوع را با مثالی باز کنیم. شما حتما با نام آقای قلمچی دارنده
بزرگترین مرکز آموزش کنکور آشنا هستید. قلمچی تا ده سال پیش یک دبیر ساده
ریاضی و فیزیک بود و اتفاقا مردم با میل و رقبت حاضر هستند به موسسه او
پول بپردازند سوالی که مطرح می شود این است که چطور این اتفاق می افتد ؟چرا
از میان این همه دبیر فقط یک نفر می تواند تا این حد موفق عمل کند؟در واقع
کار MBA همین است ام بی ای به شما به عنوان یک فرد عادی در هر تخصص و
دانشی امکان می دهد تا ذهن خود را متوجه خلا» ها , نیازها, شکاف ها و
کمبودهای بازار کنید و بر اساس تکنیک ها و تاکتیک هایی که بازار و کسب و
کار شما می طلبد بهترین راه برای توسعه کسب و کار خود را پیدا کنید و سهم
خود را از بازار افزایش دهید. مثال هایی ایرانی و خارجی از این دست بسیار
هستند هایدا بزرگترین foob Fast زنجیره ای در ابتدا فقط یک ساندویچی ساده
بود اما از همان ابتدا ایده ای بزرگ بود و یا eday یک سایت معمولی بود ولی
هم اکنون یکی از پر سود ترین سایت های اینترنتی دنیاست.
MBA تا حد
کمی به شما می آموزد که در ایجاد یا توسعه یک کسب و کار چگونه اولین باشید
اما تا حد بسیاری به شما یاد می دهد چگونه در کسب و کار خود و در بازار
رقابتی بهترین باشید.
MBA در دانشگاه های ایران
در حال حاضر 9 دانشگاه در ایران در رشته MBA و در مقطع کارشناسی ارشد دانشجو می پذیرند. که عبارتند از:
1-دانشگاه شریف:
دانشگاه
شریف یکی از اولین و فعال ترین دانشگاههای ایران در توسعه این رشته است.
رشته MBA در 11 گرایش مختلف در این دانشگاه تدریس می شود و به دو روش
دانشجو می پذیرد یکی به صورت رایگان که معمولا50 نفر به این روش گزینش می
شوند و دیگری به صورت غیر انتفاعی که در حدود 70 تا80 نفر نیز از این طریق
وارد این رشته می شوند و هزینه تحصیل برای این گروه قریب به 9 میلیون تومان
خواهد شد. کلاس های این رشته در دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف برگزار می
شود.
آنچه بعد از قبولی در هر دو روش اهمیت دارد لزوم شرکت در مصاحبه
هایی است که از قبول شدگان انجام می شود. داشتن حداقل 3 سال سابقه کار و
سوابق اجرایی جالب توجه در کسب وکارهای مختلف نیز می تواند از جمله دلایل
موفقیت شما باشد.
گرایش های یازده گانه دانشگاه شریف شامل موارد زیر هستند:
-1 عمومی
-2 فناوری اطلاعات(IT)
-3 فناوری
-4 بازاریابی
-5 تجارت
-6 مدیریت منابع انسانی
-7 کارافرینی
-8 مدیریت استراتژیک
-9 اقتصاد مدیریت
-10 مدیریت پروژه
-11 مدیریت اجرایی(EMBA)
-2 دانشگاه تهران
دانشکده
مدیریت دانشگاه تهران فقط در یکی از گرایش های MBA یعنی مدیریت اجرایی
اقدام به جذب دانشجو می نماید. که از طریق کنکور سراسری اقدام به پذیرش
دانشجو می کند. برای تحصیل غیر رایگان در دوره های نوبت دوم این دانشگاه
باید در حدود 6 میلیون تومان هزینه کنید.
3-دانشگاه آزاد اسلامی
دوره های MBA این دانشگاه در واحد علوم و تحقیقات ارائه می شود و گرایش آن نیز مدیریت اجرایی می باشد.
4 -دانشگاه علامه طباطبایی
دانشکده
مدیریت علامه طباطبایی نیز فقط در گرایش مدیریت اجرایی رشته MBA دانشجو می
پذیرد. و وجه تمایز این دانشگاه در گزینش افراد شاغل با سابقه 3 تا 4 سال
مدیریت است. که البته دوره های نوبت دوم در این دانشگاه هم با شهریه در
حدود 6 میلیون تومان برگزار می شود.
-5 دانشگاه علم و صنعت
دانشگاه
علم و صنعت نیز از طریق کنکور سراسری و با دوره های رایگان و غیر رایگان
اقدام به گزینش دانشجو می کند که البته گویا به زودی از طریق آموزش
الکترونیک نیز در این رشته دانشجو خواهد گرفت که در حدود 7 میلیون تومان
هزینه در بر دارد. در این دانشگاه فقط گرایش مدیریت اجرایی تدریس می شود.
6-سازمان مدیریت صنعتی
این
سازمان با سابقه درخشان در زمینه آموزش های مختلف مدیریت در رده های
کارشناسی و ارشد چند سالی است که دوره های MBA را نیز آموزش می دهد. این
سازمان در گزینش دانشجویان خود قید 3 سال تجربه کاری و مدیریتی را لحاظ
کرده است و در حدود 5 میلیون تومان شهریه از دانشجویان دریافت می کند.
دراین سازمان فقط گرایش مدیریت اجرایی تدریس می شود.
8-دانشگاه علوم و فنون مازندران
این
دانشگاه با همکاری دانشگاه ITTK هند دوره های بسیار خوبی را برای رشته MBA
پیاده سازی و اجرا کرده است که در حدود 6 میلیون تومان برای تحصیل در دوره
های غیر رایگان آن باید هزینه کنید.
7-دانشگاه کیش
8-دانشگاه مالک اشتر
10-دانشگاه شاهرود
تحصیل
در رشته MBA در سه دانشگاه ذکر شده در حدود 4 میلیون تومان برای شما هزینه
در بر دارد. البته دانشگاه مالک اشتر تعداد معدودی را نیز به صورت رایگان
پذیرش می کند.
بازار کار MBA
اگر
به بازار کار MBA در ایران نظر بی افکنیم ایران حداقل تا 10 سال آینده
نیازمند متخصصین این رشته خواهد بود این پیش بینی با توجه به تراکم زیاد
مهاجرت فارغ التحصیلان این رشته از کشور برای کار یا ادامه تحصیل در خارج
کشور و نیاز شدید سازمان های بزرگ و اقتصادی و شرکت های دولتی و خصوصی که
تعدادشان کم هم نیست بسیار با وسواس صورت گرفته است.
اما بازار کار MBA
در خارج از کشور نیز از جایگاه مطلوبی برخوردار است و کشورهای آمریکا و
کانادا در جذب متخصصین این رشته درنگ نمی کنند.
از خاطر نبرید که بسیاری از دانشجویان این رشته از همان ابتدای تحصیل دعوت به کار می شوند
1 - توانایی درک اهمیت رویدادها بدون اینکه تحت تاثیر آرا و عقاید اطرافیان خود قرار بگیرد و یا گرفتار پیشداوریهای شخصی شود;
2 - توانایی تصمیمسازی و عمل بیآنکه به دلیل مخاطرات جانبی از مسیر و هدف اصلی منحرف شود;
3 - مسئولیتپذیری یا آمادگی برای رویارویی و مبارزه با مشکلات. این امر با تصمیمگیری و قاطعیت ارتباط بسیار نزدیک دارد، زیرا کسی که مسئولیت میپذیرد باید از توان لازم برای تصمیمگیری برخوردار باشد تا بتواند تصمیمی بگیرد که برای منافع سازمان باشد. افزون بر اینکه مدیر باید در برابر پیامدهای تصمیمهای خود مسئولیت بپذیرد;
4 - قدرت سازماندهی. چنانچه مدیر از ابزار کارآمد در جای مناسب خود استفاده کند. بسیاری از مشکلات سازمانی، خود به خود حل خواهدشد;
5 - انسانشناسی یا توان شناخت افرادی که با او کار میکنند. در پرتو این شناخت است که رفتار مدیر در برابر کارکنان شکل میگیرد;
6 - انگیزه با اشتیاق و تمایل به انجام کار یا کارهایی که به او سپرده شده است. چنین مدیری میتواند انگیزه لازم را در کارکنان خود ایجاد کند;
7 - قدرت کارکردن به مدتهای طولانی بدون احساس خستگی. درحقیقت باتوجه به آنچه درمورد انگیزه عنوان میشود بیشتر کارکنان به رفتار مدیر، رفتار خودشان را تغییر میدهند و از مدیر در نحوه کارکردن الگوبرداری میکنند;
8 - اعتماد بهنفس، یعنی قبول اینکه صاحب قدرت است و میتواند با تکیه بر آن مشکلات خود و سازمانش را حل کند بهعبارتی دیگر خودرا بهدرستی میشناسد به تواناییهای خود آگاهی دارد و به همین دلیل میداند و میتواند در برخورد با شرایط متعدد بهدرستی تصمیم بگیرد و در برابر این تصمیم هراسی نداشته باشد;
9 - بلوغ عاطفی یا توان کنترل عواطف و احساسات خود در هر زمانی که ضرورت داشته باشد. مدیری را دارای بلوغ عاطفی میدانیم که دقیقاً پس از تجزیهوتحلیل شرایط، احساسات خود را آشکار سازد;
10 - داشتن سعهصدر لازم برای برخورداری از دیدگاه همکاران، بویژه زیردستان. درواقع یکی از صفات پسندیده مدیر آن است که با افراد صاحبنظر درباره مسایلی که ضرورت دارد مشورت کند و باتوجه به دیدگاههای معقول آنان تصمیم بگیرد;
11 - قوت تصمیمگیری و قاطعیت حساب شده در کار. قاطعیت به معنای این است که هرگاه برای مدیر روشن شد انجام یک کار به نفع سازمان است در انجام دادن آن تردیدی به خود راه ندهد;
12 - قضاوت عادلانه درباره زیردستان. مدیر باید پیش قضاوت درباره هریک از کارکنان با شرایط موجود را درنظر بگیرد;
13 - پیشگامی یا برخورداری از قدرت مدیریت. شخصیتی باشد که در انجام امور پیشقدم شود و با طرح و ارائه ارزشهای جدید، رهبری زیردستان را برای انجام کار برعهده بگیرد;
14 - قدرت هماهنگسازی و توان ایجاد موازنه و همسویی میان فعالیتهای اعضای مختلف سازمان را داشته باشد. بر این اساس نخست باید اطمینان یابد که زیردستان به سازمان و کار خویش وفادارند تا بتواند در هماهنگ کردن آنان موفق باشد;
15 - برخورداری از ویژگی خلاقیت و کارآفرینی. در ابتدای هر کار و فعالیتی، نوآوری لازمه فعالیت است.
و نهایتاً اینکه چون مدیران وقت و انرژی خود را صرف انجام کارهایی میکنند که کارکنان آنان نیز میتوانند آن وظایف را انجام دهند. درنتیجه این کار، هزینه انجام کار افزایش و به تبع آن بهرهوری کاهش مییابد لذا تنها راهحل اینگونه مشکلات تفویض اختیار است.
آیا تا به حال توجه کرده اید که در هر فرهنگی تمایل براین است که اطراف خودمان را برای پیدا کردن راهبر جستجو کنیم ؟ این یک ضعف است . آیا زمان آن فرا نرسیده است که درون خودمان را جستجو کنیم تا ببینیم چگونه در قرن بیست ویکم می توانیم خود راهبری باشیم که میخواهیم و به آن نیاز داریم ؟ من فکرمی کنم قطعاً رسیده است.
راهبری یعنی گفتن این که کارکنان چه کاری باید انجام دهند . کارکنان به مدیر به چشم یک قهرمان نگاه می کنند . مدیران در پیشبرد اهداف لازم اند تا مسائل پیش آمده را حل کنند،چون به تخصص تکنیکی آن ها نیاز است و می دانند چگونه از پس کارها برآیند.آن ها باید توان این را داشته باشند تا کشتی را در امواج خروشان به پیش ببرند!
الگوهای سنتی کسب و کار در دنیای امروز به کار نمی آیند. امروزه همزمان با فرسایش الگوهای عصر صنعتی، قدرت ازفروشندگان به خریداران منتقل شده است. راهبری کسب وکار امروزه به یک استاد شعبده بازی و یک شنونده دلسوز نیاز دارد. او باید در امور کسب وکار فهیم ، دارای قدرت درک شهودی باشد .
راهبران باید بتوانند انرژی انسانی را به حرکت درآورده،آن را تنظیم کنند و به سوی یک هدف مشترک که همانا ایجاد ارزش بیشتر برای مشتری است جهت دهند تا یک شرکت سودده ایجاد کنند. شرکت هایی که مراتب بالا تری از رضایت مشتری و کارمند را دارا هستند .
من معتقدم در قرن بیست و یکم برای راهبران کسب وکار موفق هفت ویژگی وجود دارد :
۱-تفکر خلاق
انیشتین گفت " جهانی که خلق کرده ایم حاصل طرز تفکر ماست " . هیچ چیز در آینده بدون روش های بنیادی نو اندیشی تغییر نخواهد کرد . اگر بخواهیم دنیای جدیدی خلق کنیم ابتدا باید تفکر خود و زمینه های فکریمان را تغییر دهیم ٪٨٠ مردم واکنشی فکر می کنند. آن ها زحمت می کشند تا چیزی را برطرف کنند. (معمولاً یک مشکل را ! ) ٪٢٠ دیگر متفکران خلاق هستند آن ها عمل می کنند تا چیزی را به وجود آورند. (خلق کنند). متفکران خلاق از پرسش" چه امکانی وجود دارد ؟ "ترقی می کنند . متفکران واکنشی می پرسند " چه چیزی اشتباه است ؟ یا "چه کسی را باید سرزنش کرد؟ " متفکران واکنشی در واکنش و پاسخ به محیط زندگی می کنند . متفکران خلاق فراتر از محیط می روند.
۲- مهارت بعدی برای راهبر کسب وکار، آمادگی برای تحول است
شخصی که آمادگی تغییر دارد، از تحول استقبال می کند. آنها مراحل تغییر و چگونگی اثرآن را بر اغلب کارکنان می دانند و در دخیل کردن کارکنان درآن، مهارت دارند . برخی از کارکنان در برابر تغییر مقاومت میکنند زیرا آنها را مجبور میکند از گوشه دنج خود بیرون آیند. یک راهبر می داند چگونه کارکنان را از کنج راحت خود با بزرگی و احترام بیرون آورد. او به افراد کمک میکند به درک مشترکی از گذشته برسند و علت تغییر را دریابند. سپس با ارائه تصویری مثبت از آینده، از طریق فعالیت هایی که همه با آن موافق باشند، آن ها را در جهت درست حرکت می دهد
۳-یک راهبر، معمار چشم اندازهای دور است
این وظیفه ابتدایی اوست تا محیط پویایی را بسازد که فرهنگ نامیده میشود. فرهنگ روح تعهد است. راهبر یک فرهنگ پیشهی ماهر است . او پیکره محیطی را میتراشد. کارکنان را تحریک ، تشویق و دعوت می کند تا بهتر از آنچه می توانند باشند . راهبر معمار می داند که توانایی خلق محیطی مغذی و چالش بر انگیز برای رشد کارکنان بسیار مهم تر از هر توانایی تکنیکی دیگری است .
۴-پیشرفت مداوم
راهبر امروزی به طورمنظم با عقاید کهنه به چالش برمی خیزد و نسبت به یادگیری و اعمال آن آموخته ها در دنیای واقعی پر شور و با حرارت است. او معمولاً سؤال مورد علاقه مرا می پرسد " چه کسانی چیزی را متفاوت از آنچه که برای من معمول است، انجام می دهند و چه چیزی می توانم از آن ها بیاموزم ؟ "
۵-راهبر جدید با اصالت است
این که شما چه کسی و چگونه هستید به اندازه آنچه می دانید مهم است. خودتان را در بالاترین استاندارد ها نگه دارید. چیزی را که از خود انتظار ندارید از دیگران توقع نداشته باشید. دوستدار حقیقت باشید و حقیقت را بگویید. محترم ترین راهبران آنانی هستندکه در تمام کارهایشان راستگو، بیپرده و شفاف اند .
۶-مربی
یک راهبر باید مربی باشد و نه یک توصیه گر . او باید فضا را برای اتفاقاتی که می افتد باز بگذارد. گفته میشود وقتی راهبران به وظیفه خود به درستی عمل کنند کارکنان باور می کنند که کار را خودشان انجام داده اند. راهبران باید به کارکنان کمک کنند تا به مسائل از زاویه دیگری نگاه کنند، سؤالاتی را مطرح نمایند که کارکنان به یادگیری تشویق شوند.
۷-راهبر یک انسان دور اندیش است
به وضوح مستند است که راهبران دور اندیش در بسیج پتانسیل بشری موفق هستند. یک دوراندیش برای جهتمندی انرژی ها، مرکزیت ایجاد میکند. اهداف واضح با چارچوب معین کارکنان را به تصمیم گیری و تلاش وا میدارد. امروزه نیاز به شیوه ی جدید در راهبری به طور مشخص احساس می شود . به سبک وسیاق خودتان به دقت بنگرید و ببینید آیا برای زندگی و راهبری در قرن بیست و یک آماده هستید یا نه .
۱- (جوانا برندی) نویسنده ای موفق است .از او کتاب های آموزش هنرمدیریت و برترین شیوه های جذب و نگه داری مشتری ، ۱۰۱ راه برای شاد بودن،۲۱عنصر ضروری در عکس العمل ها در دست است.
راضی ولی نه به اندازه کافی
همه ما به این فکر هسیتم که چه نوع ارتباطی با مشتریانمان داشته باشیم. مسالهای که از همان ابتدای کار وجود دارد علاقهی زیاد ما به برقراری ارتباط درازمدت با مشتریانمان است.
ما تنها برای یک نفر کار نمیکنیم و همچنین هر کسی هم نمیتواند یکی از مشتریان ما شود. شاید خودخواهی بهنظر برسد ولی تمایل دو طرفه متضمن پنجاه درصد موفقیت است و در صورتی که پنجاه درصد موفقیت را به تمایل دو جانبه نسبت دهیم پنجاه درصد دیگر کارایی خواهد بود.کالا و خدمات شما باید از کیفیت مطلوبی برخوردار باشد تا مطمئن شوید که مشتریان راضی و خشنود هستند.
هدف داشتن مشتریان راضی وخشنود است.
مشتریان دو دستهاند مشتریان بیذوق و مشتریان با ذوق، مشتریان بیذوق به طور اتفاقی مشتری شدهاند و هر زمان از جای دیگری خدمات بهتری دریافت کنند میروند. اما مشتریان با ذوق دلایل خوبی برای انتخابهایشان دارند. آنها از نحوه ارائه خدمات راضی هستند و همیشه این موضوع را بیان میکنند. اما اگر خدمات خوب باشد ولی شرکت خارقالعادهای نباشد چه؟ اگر مشتریان آن شرکت را کسلکننده بدانند چه؟
همه ما هم کارمندان یک شرکت هستیم و هم مشتری آن. بنابراین توصیه میشود راجعبه اینکه کجا یک مشتری خوشذوق و کجا یک مشتری بیذوق هستید، بهدقت فکر کنید. قبل از اینکه تصمیم بگیرید که برای خرید به کجا بروید، به دقت فکر کنید. خودتان را یک مشتری خوش ذوقبدانید و پول بیشتری نیز فراهم کنید.
بیشتر از چیزی که مشتری انتظار دارد پیشنهاد دهید
بسیاری از شرکتها این عمل را در قالب یک کاتالوگ که به مشتری ارائه میشود انجام میدهند. این عمل به هیچ عنوان احساسی را در مشتری بر نخواهد انگیخت. این یک واقعیت است که نیاز مشتریان با هم تفاوت دارند. ممکن است برای یک مشتری، پیشنهادی که به او میدهید ارزش زیادی داشته باشد و برای مشتری دیگر ضمانت تحویل جنس در محل، از درجه اول اهمیت برخوردار باشد. در اینصورت اگر هدف یک شرکت این باشد که فراتر از حد انتظار مشتریان خود باشد، لازم است نیاز بداند نیازهای فردی هر مشتری چیست. تنها راه برای رسیدن به این مهم، این است که از طریق مصاحبه یا تکمیل پرسشنامه از مشتریان خود نظرخواهی شود.
تلاش بینتیجه برای منحصر به فرد بودن
اگر از دیگران بپرسیدکه ویژگی و خصوصیات منحصر به فرد کالا و محصولی که ارائه میدهند چیست، اغلب خواهید دید که ابروهایشان به نشانهی تعجب بالا میرود.
به دنیای بیاحساس مشتری خوش آمدید
آیا تا به حال توجه کردهاید که پول خرج کردن چه تجربهی خالی از احساسی است؟
ما تا حدودی در همه جا به یک شکل خدمات دریافت میکنیم. آیا میتوانیم خلاف این را بیابیم؟
زمانی که تصمیم میگیریم که یک خودروی جدید بخریم، میتوانیم از میان یک مجموعه عظمیم از رنگهای مختلف و بیش از 40 مدل طراحی داخلی زیبا یکی را انتخاب کنیم. سپس یک خودرو میخریم و بعد از یک سال متوجه میشویم که محصولات و تولیدات جدید دارای تنوع بیشتری هستند. در واقع مشتریان بهجای استفاده از خدمات بهتر، با گستردگی عظیمی از محصولات تعویضی مواجه هستند.
هنوز هم مدیران بازاریابی زمان زیادی را صرف جمعآوری اطلاعات از مشتریان میکنند. اطلاعاتی که متأسفانه بهندرت تحلیل شدهاند و بیشتر آنها نیز کمکی به بهبود ارائه خدمات به مشتریان نمیکنند. این عمل مدیریت روابط با مشتریان نامیده میشود که اغلب با صرف پول و زمان بسیار زیاد در بیشتر شرکتها به اجرا در میآید. اما اگر جمع کردن و نگهداری این اطلاعات کمکی به بهبود روند ارائه خدمات به مشتریان نمیکند، پس این کار چه فایدهای دارد؟
فرض کنید پای شما در یک سانحه رانندگی شکسته و شرکت بیمهای که با آن قرارداد دارید، بهخوبی به این موضوع واقف است. آن ها حتی میدانند که شما در کدام بیمارستان بستری هستید. اما هیچکدام از کارکنان آن شرکت برای شما کارتی با این عنوان که «امیدوارم به زودی خوب شوید!» نمیفرستند.
اغلب سر آغاز یک نامه از طرف یک شرکت بیمه این گونه است:
«مشتری عزیز» و یا حتی «خانم گرامی»یا«آقای محترم» و این نامهای است از طرف شرکت بیمهای که شاید شما 10 سال توسط آن بیمه بودهاید. هیچوقت نامه شما اینگونه شروع نمیشودکه:«جفریدمن عزیز، ما آرزو میکنیم که شما هرچه سریعترسلامتی خود را بازیابید.» و نوشته شده باشد:«از طرف تیم بیمه سلامت شما». این هم مثالی دیگر از شکست مدیریت روابط با مشتریان.
مهمتر از خود کالا، طرز رفتار کردن با مشتریان است. وقتی که مشتریان پولشان را خرج میکنند، تشنه بهدست آوردن تجربیات لذتبخش جدید هستند.
بسیاری از مشتریان دیگر از پول خرج کردن لذتی نمیبرند. آنها به اجبار به خرید میروند و نه برای تفریح.
مؤسسات خدماتی ارائه میدهند که بههیچوجه تأثیر با دوام و مثبتی بر روی مشتریان نمیگذارد.
این نتایج بهراستی مهلک هستند. تا زمانی که یک مشتری شما را از روی محصولتان میشناسد، و نه از روی طرز برخوردتان میتواند همان محصول را با همان سطح کیفی از شرکت یا مؤسسه دیگری تهیه کند.