وبگاه دانشجویان رشته بازاریابی دانشگاه علمی کاربردی

مرجع دانلود کتب الکترونیکی با موضوع مدیریت و بازاریابی

وبگاه دانشجویان رشته بازاریابی دانشگاه علمی کاربردی

مرجع دانلود کتب الکترونیکی با موضوع مدیریت و بازاریابی

شش سوال کلیدی در برنامه‌ریزی استراتژیک


هرگاه مجبور شدید مسیر سازمان خود را مشخص کرده و یا آن‌را باز‌تعریف کنید، باید با دقت به شش سوال متوالی پاسخ دهید. مطمئنا اصطلاح «کیفیت ورودی بر کیفیت خروجی اثر می‌گذارد» را شنیده‌اید. کیفیت تفکر و تصمیمات شما تنها به کیفیت اطلاعاتی بستگی دارد که کار خود را با آن آغاز می‌کنید.

1. اکنون در چه جایگاهی هستید؟ شرایط فعلی شما چیست؟ اگر کسب‌و‌کار شما دچار مشکل شده بود و مشاوری را از بیرون شرکت استخدام می‌کردید تا به شما کمک کند، اولین کاری که انجام می‌داد، این بود که سطح فروش شما در حوزه هر محصول/خدمت، سود مربوط به هریک از محصولات و خدمات، روندهای هر حوزه، مقدار پولی که در‌ اختیار دارید و در آینده نزدیک در اختیار خواهید داشت و جایگاه شما نسبت به رقیبان را مشخص می‌کرد. این موارد اطلاعاتی هستند که باید برای خود جمع‌آوری کنید.

2. چگونه به جایگاه کنونی خود رسیده‌اید؟ مشاور مدیریتی خودتان باشید و ببینید چه عوامل و تصمیماتی منجر به شرایط فعلی شما شده‌اند؟ همانطور که جیم کالینز می‌گوید: آمادگی رو‌به‌رو شدن با «حقیقت تلخ» را داشته باشید و ببینید چگونه به جایگاه امروز خود رسیده‌اید. مخصوصا وقتی با مشکلات فروش و سود‌دهی روبرو هستید، از بی‌مسئولیتی و مبالغه‌کردن خودداری کنید.

 


جک ولش اصرار داشت مدیرانش از روش «اصل واقعیت» استفاده کنند که آن‌را این‌گونه توضیح می‌دهد: «اشتیاق برای رویارویی با دنیا آن‌چنان که هست، نه آن‌چنان که آرزو می‌کنید باشد.»

 


نمی‌توانید مشکلی را حل کنید یا شرایط سختی را پشت‌سر بگذارید، مگر اینکه شجاعت رویارویی با حقایق کنونی از هر نوعی را داشته باشید. تمام فعالیت‌های کسب‌و‌کار خود را دوباره ارزیابی کنید. آیا همه کارهایی که انجام می‌دهید برای جذب و حفظ مشتریان الزامی ‌است؟ چگونه از طریق همکاری با سایر شرکت‌ها برای انجام کارها و تقسیم مخارج کلی می‌توانید صرفه‌جویی کنید؟ آیا می‌توانید انبار یا کارخانه تولیدی خود را با شرکت دیگری سهیم شوید؟ آیا می‌توانید بخش حسابداری مشترک داشته باشید؟ بدون این‌که به کیفیت خدمات ارائه‌شده به مشتریان آسیبی وارد شود، کدام‌یک از فعالیت‌ها را می‌توان برون‌سپاری کرد؟

3. به چه جایگاهی می‌خواهید برسید؟ می‌خواهید چه کاری انجام دهید؟ خروجی مطلوب و ایده‌آل برای کسب‌و‌کارتان را به‌وضوح تشریح کنید. پنج سال بعد را مجسم کرده و تصور کنید کسب‌و‌کار شما بی‌نقص و عالی است. هرچه درباره جایگاه دقیق آینده خود، وضوح و شفافیت بیشتری داشته باشید، طراحی برنامه کسب‌و‌کار فوق‌العاده یا برنامه کار، بسیار ساده‌تر خواهد بود و شما را قادر می‌سازد از جایی که امروز هستید به جایی که می‌خواهید در آینده باشید، برسید. اهداف آینده و خروجی‌های مطلوب خود را به‌دقت مشخص کنید. برای مثال:

• میزان فروش محصولات شما در پنج سال آینده چه‌قدر خواهد بود؟


• درآمد شما چه‌قدر خواهد بود (ناخالص و خالص) و در‌ مقایسه با درآمد رقبایتان چگونه است؟


• چند نفر در کسب‌و‌کار شما مشغول به کار خواهند بود؟


• انتظار دارید مشتریان شما چه کسانی باشند و کجا زندگی کنند؟

4. چگونه می‌توانید از جایگاه امروز خود به جایگاه مطلوب در آینده، برسید؟ گام‌های لازم برای ایجاد کسب‌و‌کار ایده‌آل در آینده کدامند؟ فهرستی از آن‌ها تهیه کنید. هر کاری که فکر می‌کنید برای دست‌یابی به اهدافتان در آینده لازم است را یاداشت کنید. وقتی به فعالیت‌ها، وظایف یا گام‌های جدید فکر می‌کنید، آن‌ها را هم به فهرست خود اضافه کنید. این اطلاعات در آینده به دستورالعمل یا فرمول شما برای دست‌یابی به اهداف کسب‌و‌کارتان تبدیل می‌شوند.

5. باید بر چه موانعی غلبه کنید؟ چه مشکلاتی را باید حل کنید؟ بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مشکل و مانعی که سر راه شما برای رسیدن به آینده‌ای مطلوب وجود دارد، چیست؟ اگر تاکنون شرکتی با رشد سریع و پر‌سود نبوده‌اید، دلیل آن چیست؟ چه‌چیزی مانع پیشرفت شما است؟ عوامل اصلی محدود‌کننده رشد شما کدامند؟ گاهی تشخیص فقط یک مانع اصلی و غلبه بر آن، می‌تواند سوددهی شرکت شما را به‌شدت افزایش دهد.

6. برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود به چه دانش، مهارت‌ها و منابع دیگری نیاز دارید؟ برای پیشبرد کار خود در سال‌های آینده به چه قابلیت‌ها و توانایی‌های جانبی دیگری نیاز دارید؟ هر کسب‌و‌کاری حول مجموعه‌ای از قابلیت‌های محوری شکل گرفته و رشد می‌کند، اما تقریبا همیشه قابلیت‌های جانبی دیگری نیز وجود دارند که لازم است آن‌ها را در طول زمان کسب کرده یا ارتقا دهید. اگر هم‌اکنون شرکت شما رهبر بازار است، در چه حوزه‌های جدید دیگری می‌توان به برتری رسید؟ و مهم‌تر از همه، از خود بپرسید از امروز با انجام چه کاری می‌توانید به آن قابلیت‌های اصلی دست یافته و کسب‌و‌کار آینده خود را بسازید.

افزایش سریع فروش با پی‌گیری مشتریان

بگذارید از شما سوالی بپرسم که در نگاه اول کمی عجیب به نظر می‌رسد. آیا مشتریانتان و یا مشتریانی که در گذشته به خرید کالاهای شما علاقه‌مند بوده‌اند برای شما مهم هستند؟ هیچ شکی نیست که مشتریان برای کسب و کار شما بسیار مهم هستند. در حقیقت، هر کسب و کاری بدون حضور مشتریان، از بین خواهد رفت. آنها عامل حیاتی هر کسب و کار هستند.

الگوی رایجی که در رفتار بسیاری از صاحبان مشاغل وجود دارد آن است که از اهمیت این موضوع غافلند که تقویت رابطه با یک مشتری جدید و یا کسی که قبلا به محصولات آنها علاقه نشان داده است تا چه اندازه مهم است.

روش متداول برای تقویت این رابطه، پیگیری آنهاست. پیگیری هر دو گروه مشتریان جدید و مشتریان باسابقه بسیار مهم است و به شما کمک می‌کند تا فروش خود را به‌سرعت ارتقا دهید.

مشتریان بالقوه را پیگیری کنید


اغلب فروشندگان می‌دانند که به سرانجام رساندن فروش در تلاش اول کار آسانی نیست. آمار بازاریابی از طریق پست مستقیم نشان می‌دهد که با افزایش تعداد تماس‌ها با مخاطب، آمار پاسخ‌ها به میزان قابل‌توجهی افزایش می‌یابد.

اگرچه مشتریان با اولین تلاش فروشنده برای به سرانجام رساندن فروش، خرید نمی‌کنند، اما به این معنی نیست که مشتری بالقوه به خرید محصول یا خدمت شما علاقه‌مند نیست. شاید دلیل این باشد که مشتری برای اتخاذ تصمیم خرید به زمان بیشتری احتیاج دارد یا شاید سوالات و ابهاماتی درباره محصول و خدمت شما وجود دارند. بعد از ایجاد اولین ارتباط، تماس خود را با مشتری حفظ کنید، زیرا این کار نشان می‌دهد که واقعا به برآورده کردن نیازها و علایق آنها علاقه‌مند هستید و هدفتان فقط کسب سود برای خودتان نیست.   

در روند پیگیری می‌توانید از فرصت‌ها استفاده کرده و دلیل سودمند بودن محصولات و خدماتتان را دقیقا برای مشتریان توضیح دهید. یک استراتژی پیگیری موثر، فرصت مجددی برای فروش ایجاد می‌کند.

پیگیری مشتریان موجود


یکبار با یکی از صاحبان مشاغل صحبت می‌کردم و یک سوال ساده از او پرسیدم: « روش بازاریابی شما برای مشتریان کنونی چیست؟» و او با تعجب پرسید « منظورتان چیست؟ آنها مشتری ما شده‌اند، چرا باید بازاریابی را ادامه دهیم؟» همانطور که می بینید اغلب کسب و کارها سیستمی برای بازاریابی مشتریان موجود خود ندارند.

جذب یک مشتری جدید بسیار سخت‌تر از حفظ مشتری‌های موجود است. به این موضوع فکر کنید. مشتریان کنونی، قبلا ثابت کرده‌اند که محصولات شما را دوست دارند. پس زمانی که نوبت به آنها می‌رسد، باید با آنها مانند طلای خالص رفتار کنید و بر بازاریابی آنها تاکید زیادی داشته باشید.

شرایطی استثنایی و ویژه برای مشتریان قدیمی خود در نظر بگیرید. این کار نشان می‌دهد که برای خریدهای پایدار و ثابت آنها ارزش و احترام قائلید. واقعیت ناراحت کننده این است که اگر برای مشتریان کنونی خود ارزش قائل نباشید و کارهای لازم برای حفظ آنها را انجام ندهید، رقبایتان بسیار خوشحال خواهند شد که شما را از بار این مسئولیت نجات دهند!

با پیگیری مشتریان قدیمی به آنها ثابت می‌کنید که خریدشان برای شما مهم است. بگذارید سوال دیگری از شما بپرسم: آیا وقتی مردم برای تقدیر و تشکر از کارهایی که برای آنها انجام داده‌اید، وقت اختصاص می‌دهند، خوشحال نمی‌شوید؟ احتمالا جوابتان مثبت است. زمانی که مشتریان‌تان را پیگیری می‌کنید، اطمینان حاصل کنید که می‌دانند رضایت مشتریان برای شما واقعا مهم است. با این کار، نه تنها شانس جذب آنها را افزایش می‌دهید، بلکه امکان اینکه محصول شما را در آینده به دیگران نیز پیشنهاد دهند، افزایش می‌یابد.

 دلایلی که ممکن است مشتریان بالقوه و مشتریان کنونی از شما خرید نکنند عبارتند از:


1) برای تصمیم گیری آماده نیستند.


2) فشارها و موضوعات دیگری در ذهن دارند.


3) هنوز سوالات و ابهاماتی درباره محصول و خدمت شما دارند.


4) رقیبان شما فعالانه تلاش می‌کنند تا مشتریان شما را به خرید از خود قانع کنند.

با پیگیری مداوم مشتریان می‌توانید برتری فوق‌العاده‌ای نسبت به رقبا پیدا کنید، زیرا تعداد کمی از آنها بیش از یک بار با مشتریان تماس می‌گیرند. زمانی که مشتریان احتمالی شما آماده خرید هستند- که ممکن است ظرف هفته آینده و یا چند ماه بعد باشد- اگر در ذهن آنها بهترین گزینه باشید، شانس بیشتری برای فروش دارید. این کار تنها با پیگیری مکرر، ممکن است.

 اشتباه بازاریابی: عدم استفاده از روش‌های خودکار بازاریابی


هیچ چیز بهتر از سود بردن از تکنولوژی در دنیای امروز نیست. خودتان را در حال گذران تعطیلات در مناطق زیبای شمال ایران مجسم کنید و اینکه کسب و کارتان به‌طور خودکار در حال برقراری ارتباط و بازاریابی مشتریان کنونی و قدیمی شما است. آیا این موضوع با ارزش نیست؟ اگر جوابتان مثبت است، به خواندن ادامه دهید، زیرا این تکنولوژی به‌سرعت درحال گسترش است.

یکی از بهترین روش ها برای بازاریابی خودکار، استفاده از پاسخ‌دهنده خودکار ایمیل است. پاسخ‌دهنده خودکار سیستمی است که «پیام ها و تبلیغات ایمیلی از قبل آماده شده» را به صورت خودکار برای کسانی می‌فرستد که در گذشته مشتری شما بوده‌اند و از شما خرید کرده‌اند، یا مشتریان کنونی شما هستند و یا اینکه به فهرست ایمیل‌های شما اضافه شده‌اند تا مطلبی رایگان برای آنها بفرستید.

این ایمیل ها یا بصورت متن هستند و یا ویدیو‌های کوتاهی می‌باشند که چیزی بیش از یک تجربه سرگرم کننده هستند.

شما می‌توانید متن چندین ایمیل را به‌گونه‌ای طراحی کنید تا در زمان‌های خاصی برای مشتریان ارسال شود و با ارائه «تخفیفات ویژه» به مشتریان، آنها را ترغیب به خرید کند. شاید بپرسید که آیا می‌توانم تبلیغات و ارتباطات خود را برای سال آینده برنامه‌ریزی کنم و همه آنها بطور خودکار انجام شوند؟ بله این کار امکان‌پذیر است.

اگر به قدرت بازاریابی ایمیلی شک دارید، بگذارید چند نکته حیاتی را با شما در میان بگذارم که چند شرکت تحقیقاتی به آنها دست یافته‌اند:

1- بیش از یک سوم افراد گفته‌اند که ایمیل خود را حداقل یک بار در طول روز چک می‌کنند.

2- 7 نفر از هر 10 نفر پاسخ‌دهنده شاغل گفته‌اند که ایمیل‌های شخصی خود را سر کار چک می‌کنند و نزدیک به یک‌سوم گفته‌اند که این‌کار را بیش از سه بار در روز انجام می‌دهند.

3- تقریبا 70 درصد پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که از چند نوع اکانت ایمیل (یاهو، جی میل و ...) دارند.

4-  75.8  درصد گفته اند که نسبت به سه سال گذشته از آدرس‌های ایمیل های بیشتری استفاده می‌کنند.

5- 66 درصد از افرادی که مورد پرسش قرار گرفته‌اند گفته اند که پیام بازاریابی دریافت شده از طریق ایمیل، حداقل یک بار باعث خرید آنان شده است.

6- 67 درصد پاسخ‌دهندگان، ایمیل را به‌عنوان یک کانال ارتباطی، به سایر ابزار آنلاین ترجیح می‌دهند و 65 درصد معتقدند که این روند تا 5 سال آینده ادامه خواهد داشت.

آیا فکر می کنید رقبا از حضور چنین تکنولوژی‌هایی اطلاع دارند؟ البته که دارند، موضوع آن است که چه‌کسی پیشقدم شده و شروع به استفاده از این امکانات می‌کند. پس تا دیر نشده و رقیبان دست‌به‌کار نشده‌اند کار خود را شروع کنید!

پنج استراتژی برای هوشمندانه کار کردن به جای زیاد کار کردن


بیشتر افراد این توصیه را شنیده‌اند که باید هوشمندانه‌تر کار کنند و نه زیادتر ولی تعداد کمی واقعا از این توصیه پیروی می‌کنند.

 


این روزها بیشتر صاحبان تجارت و مدیران اجرایی برای دستیابی به اهدافشان ساعت‌های طولانی مشغول کار هستند. اگر شما مجبور شوید ساعت‌های زیادی از یک روز عادی را برای تکمیل کارتان کارکنید سپس کار را اشتباه انجام می‌دهید! در اینجا ۵ استراتژی برای کمک به شما در هوشمندانه‌تر کار کردن به جای بیشتر کارکردن ارائه می‌شود:

  


۱) استراتژی اول: تمرکز
فکر می‌کنید چند دقیقه ازیک ساعت کاری به طورکامل تمرکز دارید؟ ممکن است این امر شما را متعجب کند که این زمان چقدر کم است. تحقیقات نشان داده است که بیشتر افراد می‌توانند بین ۵ تا ۱۰ برابر در هر ساعت کاری مولدتر باشند. اگر فکر می‌کنید که این گفته اغراق آمیز است می‌توانید این آزمایش ساده را انجام دهید. یک دفترچه یادداشت و یک خودکار در کنار خود قرار دهید و شروع کنید به آگاه شدن از سطح تمرکزتان. هر وقت که تشخیص دادید که روی کارتان تمرکز کامل ندارید مدت زمانی را که حواستان پرت بوده است یادداشت کنید. اگر این تمرین را به‌خوبی انجام دهید بعد خودتان را کاملا شوکه خواهید کرد. اگر شما بتوانید مهارت ایجاد تمرکز کامل در ساعت‌های کاریتان را ارتقا دهید، از میزان تولیدتان متعجب می شوید.

۲) استراتژی دوم:اهرم
اهرم هنر استفاده از ابزارها جهت افزایش کیفیت کار یا بهره‌وری است. این ابزارها می‌تواند تکنولوژی باشد مثل: نرم افزار‌های کامپیوتری یا می‌تواند استراتژی‌های سازمانی نظیر سیستم‌های بهتر باشد. شما معمولا از چه ابزارهایی برای حداکثر کردن نتایج کارتان استفاده می‌کنید؟ برای مثال فروشنده‌ای که از طریق سمینارها یا کنفرانس‌های تلویزیونی فروش می‌کند، مشخص است نسبت به کسی که فرد به فرد می‌فروشد میزان فروش بیشتری داشته باشد. چه کاری می‌توانید انجام دهید تا زمان، دانش یا مهارت‌هایتان اهرم شما باشند؟

۳) استراتژی سوم:تفویض اختیار
یک بخش خاص اهرم عبارت از تفویض اختیار است. یعنی بکارگیری افراد دیگر جهت انجام قسمت‌هایی از کار شما تا وقتتان برای فعالیت‌های سودآورتر آزاد شود. بیایید دوباره به مثال فروشنده نگاهی بیاندازیم. اگر فروشنده خاصی در انعقاد قراردادهای فروش متبحر باشد ممکن است دست به تفویض و واگذاری ‌امور اجرایی فروش زده تا بتواند به عنوان یک فروشنده زمان بیشتری را برای قراردادها اختصاص دهد. اگر سود حاصل از افزایش فروش بیشتر از هزینه واگذاری باشد پس شما سیستم مناسبی دارید. همیشه شنیدن این نکته در بین شکایت‌های صاحبان تجارت که فروشندگان آنها از آینده نگری متنفرند و واقعا در مورد آن احساس بدی دارند باعث تعجب من می شود. در فعالیت‌های تجاری خودم من همیشه افراد آینده نگر حرفه‌ای را استخدام کرده‌ام که در این زمینه قوی بودند و با این کار زمان را برای تیم فروش آزاد کرده تا آنها کاری را که در آن توانمند هستند انجام دهند. فروشندگی! البته این استراتژی سودآور است و همه خوشحال هستند.

۴) استراتژی چهارم: مدیریت زمان
من اغلب می‌شنوم که صاحبان تجارت می‌گویند که تعداد کارکنان بخش ‌خصوصی خیلی زیاد است زیرا آنها همیشه ساعت‌های زیادی را تلف می‌کنند تا کار را انجام دهند. نظر من مخالف این موضوع است. اگر شما نمی‌توانید در یک روز عادی کاری، کارتان را انجام دهید پس شما احتمالا فاقد مهارت‌های تمرکز، اهرم و تفویض اختیار(واگذاری) هستید یا یک مدیر که در استفاده از زمان ضعیف است. مدیریت زمان هنر سازماندهی خودتان است تا بتوانید تمام کارهایتان را در یک روز کاری استاندارد انجام دهید. اگر شما مدیریت زمان را با مهارت‌های دیگرتان ترکیب کنید(رئوس مطالب فوق الذکر) سپس شما می‌توانید بهره وری بالایی در یک روز کاری بدست آورید و نیازی به ساعات اضافی ندارید.
سازماندهی یک روز از پایان روز قبلی شروع می‌شود. اگر شما این‌کار را هنگام استراحتتان انجام دهید مغزتان به شما کمک خواهد کرد که کارآمدتر باشید. تخمین زده شده که ۵۰درصد از زمان استراحت وقف سازماندهی مغز و ساختار دادن به دانش و تجربیات به دست آمده در طول روز می‌شود.
اگر شما کارهای روز بعدتان را برنامه‌ریزی کنید متوجه می‌شوید که فرایند‌های طبیعی ذهن در زمان استراحت با شما کار می‌کنند تا به شما در تحقق برنامه‌هایتان کمک کنند. مبانی مدیریت زمان را یاد بگیرید و هر روز از آنها استفاده کنید.

۵) استراتژی پنجم: تمایز قائل شدن بین فعالیت‌ها
من مطمئن هستم که شما قانون۲۰/۸۰ را می‌دانید; ۸۰% از نتایج کارتان از ۲۰% تلاش‌هایتان بدست می‌آید. دلیل اینکه این مساله در مورد افراد زیادی صادق است، این است که آنها نمی‌دانند که کدام تلاششان بهترین نتایج را به همراه می‌آورد. اگر شما نتایج خوب را ثبت کنید، سپس شما می توانید قاعده ۲۰/۸۰ را تغییر دهید تا برای شما به طور موثرتری کار کند. اگر شما می‌دانستید که کدام ۲۰% از فعالیت شما بهترین نتایج را تولید می‌کند سپس شما می‌توانستید خودتان را سازماندهی کنید تا وقت بیشتری را صرف آن کارها بکنید و بنابراین سود‌تان در هر ساعت افزایش می‌یافت. اگر شما خصوصیات ۲۰% از مشتریانتان را که ۸۰% تجارت شما را پوشش می‌دهند می‌دانستید پس شما می‌توانستید آن گروه از مشتریان را مورد هدف قرار دهید. فرانک بتگر با استفاده از قانون ۲۰/۸۰ از یک نماینده بیمه ورشکسته به پردرآمدترین شرکت بیمه در آمریکا تبدیل شد. کتاب او هنوز در دسترس است و ارزش زیادی برای خواندن دارد.

استراتژی شما قرار دادن این ۵استراتژی برای کار در تجارتتان است.
شما الان ۵ استراتژی دارید، همه کاری که شما باید انجام دهید این است که نگاه کنید به راه‌هایی که می‌توانید این استراتژی‌ها را برای خودتان و تجارتتان به کار گیرید. 

چگونه به کسب و کار خود رونق دهیم؟


ارزش کار خود را بالا ببرید و به همان اندازه شاهد رونق حرفه خود باشید. آدم‌های موفق در یک محیط کاری جدید به شغل خود همانند یک محصول مهم تجاری می‌نگرند، هرگز ارزش‌های آن را دست کم نمی‌گیرند و بخوبی آگاهند تا زمانی در محیط کارشان ارزشمندند که بتوانند سودآوری داشته باشند، چه برای خود و چه برای شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار می‌کنند.



یک محصول، زمانی در بازار پرفروش می‌شود که از کیفیت خوب، تبلیغات، بازاریابی قوی و چندین فاکتور موثر دیگر در جلب توجه مشتری برخوردار باشد و افراد نیز زمانی می‌توانند شاهد رونق حرفه خود باشند که ارزش کار خود را بالا ببرند، برای بالا بردن توانایی‌های خود بکوشند، درباره توانایی‌های خود تبلیغ کنند و در محیط کار انعطاف‌پذیر باشند. برای نیل به همه این اهداف، آدم‌های موفق همچنین می‌دانند که تابع بازار خود هستند و این بازار جایی نیست جز سازمان، شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار می‌کنند.



آنها باید از تمام جوانب کاری شرکتی که برای آن کار می‌کنند؛ آگاه باشند و به نوع مهارت‌های خود، تقاضا برای آن مهارت‌ها و توانایی‌های تغییر و تحولات مختلف در محیط کارشان و پروژه‌هایی که در ارتباط با شغلشان است، آشنا باشند. با آگاهی از همه این عوامل، آنها باید درصدد بالا بردن ارزش کار خود باشند.


برای این کار باید از همه مهارت‌های خود به‌نحو‌ عالی استفاده کنند، درصدد یادگیری مهارت‌ها و تجربه‌های جدید باشند و بتوانند خود را با شرایط جدید کاری و تغییر و تحولات سازمانی منطبق کنند.


 

● به ابزارهای خود اعتماد دارید؟


وقتی کسی را برای انجام کاری (همچون کارهای مختلف تعمیراتی و غیره) استخدام می‌کنید؛ دوست دارید که او از بهترین و روزآمدترین ابزارهای لازم در کارش استفاده کند تا پولی که به او می‌پردازید هدر نرود و حتی در آینده مشتری دایمی او شوید، چنین مثالی درباره شما نیز صدق می‌کند.

ابزار کار شما آن چیزی است که می‌دانید و چگونگی انجام کاری که به شما محول شده. دستمزد شما بر مبنای ارزش‌های فعلی دانش و مهارتتان است.امروزه مهارت‌ها و فناوری‌های جدید، با سرعتی بیش از گذشته، در حال ورود به بازار و معرفی به مشاغل مختلف هستند.

بنابراین مطمئن باشید که کس دیگری در جایی دیگر، مشغول یافتن راهی بهتر، موثرتر، سریع‌تر و حتی کم‌هزینه‌تر برای انجام کاری است که شما در حال حاضر آن را انجام می‌دهید.

به خاطر داشته باشید، اگر نتوانید از مهارت‌ها و تکنولوژی‌های جدید در کار خود استفاده کنید یا دانش خود را روزآمد کنید؛ همکاران و رقبای شما این کار را خواهند کرد و شما از قافله عقب خواهید ماند.

 در این زمینه به مثالی خوب اشاره می‌کنیم. زمانی انجام کارهای مختلف گرافیکی به صورت دستی و با داشتن ذوق و سلیقه لازم از سوی گرافیست امکان‌پذیر بود، اما امروزه با ورود کامپیوتر در همه عرصه‌ها، کارهای گرافیکی راحت‌تر انجام می‌گیرد. در این میان، با توجه به برنامه‌های مختلفی که برای انجام کارهای گرافیکی با کامپیوتر به بازار عرضه شده، برگ برنده با کسی است که بیشترین احاطه را بر برنامه‌ها داشته باشد و بتواند از هر یک از آنها در جای لازم استفاده کند. به خاطر داشته باشید که مهارت‌ها، قابلیت‌ها و توانایی‌های ما تا زمانی با ارزش هستند که کسی حاضر باشد برای استفاده از آنها پول پرداخت کند. شرکت‌ها و کارفرمایان امروز در بازارهای جهانی برای روزآمدترین مهارت‌ها و دانش کار، پول پرداخت می‌کنند؛ بنابراین برای رقابت در عرصه بین‌المللی، باید بتوانید خود را «مجهزتر> کنید و نه فقط «مجهز


چرا که در غیر این صورت، فرد دیگری با شرایط بهتری نسبت به شما از راه خواهد رسید و جایگزین شما خواهد شد.

● چه ابزارهایی در دست دارید؟


در عصری که هر روز آن دستخوش تحولات مختلف است، باید خود را با تغییرات و تحولات جدید در محیط کار آماده کرد.



همه ما در محیط کار خود با چالش‌های مختلفی از جمله با تغییرات و تحولات جدید از جمله یافتن جایگزینی برای شغل فعلی خود مواجهیم و این چالش، زمانی جدی‌تر می‌شود که حس کنیم فقط در یک حوزه قادر به فعالیت هستیم و کار دیگری از دستمان بر نمی‌آید.



برخی‌ با چند مشاوره و تست روان‌شناسی و... براحتی به قابلیت‌های دیگر خود که البته بالقوه هستند پی می‌برند؛ در‌حالی‌که برخی دیگر به طور اتفاقی و حتی ناآگاهانه متوجه آنها می‌شوند. در هر دو حالت، افراد به این نتیجه می‌رسند که مهارت‌ها و علایق و قابلیت‌های بیشتری نسبت به آنچه فکر می‌کنند دارند و برای یافتن مهارت‌ها و علایق جانبی، چه برای آنهایی که حرفه‌ای هستند و چه برای آنهایی که به صورت تفننی کار می‌کنند؛ روش‌های مختلفی وجود دارد.



در مدرسه یا دانشگاه در چه درس‌هایی نمرات خوب می‌گرفتید؟ به چه کارهایی علاقه داشتید؟ در حال حاضر در چه کارهایی مهارت دارید، آیا کسی از شما در کار دیگری تعریف کرده است؟ فکر می‌کنید چه استعدادهای ذاتی‌ دیگری دارید؟ دست و دلتان به چه کار دیگری می‌رود؟ در پاسخ به سوال‌های فوق و سوال‌های مشابه، به فهرستی از فعالیت‌ها و کارهایی می‌رسید که از انجام آنها لذت می‌برید یا در گذشته لذت می‌بردید. مطمئنا این‌گونه فعالیت‌ها، نیازمند مهارت‌ها و توانایی‌هایی هستند که شما در خود دارید و از وجود آنها بی‌خبرید. پس معطل چه هستید؟ آنها را کشف کرده و به نحو بهینه از آن استفاده کنید.



● مهارت‌ها چقدر با ارزش هستند؟


برخی مواقع انسان‌ها بعضی کارها را بی‌دردسر انجام می‌دهند و به این‌که آن را چگونه انجام می‌دهند فکر نمی‌‌کنند. با این حال، در انجام همین کارهای ساده هم، فرآیندهای مختلفی دخیلند و برای انجام این فرآیندها، مهارت‌های مختلفی مورد نیاز است؛ مهارت‌هایی که با ارزش‌تر از آن چیزی است که شما فکر می‌کنید.


برای تعیین ارزش مهارت‌هایتان می‌توانید تمرین زیر را انجام دهید.



یک صفحه از آگهی روزنامه را جدا کنید (به صفحه خاصی توجه نکنید چون در هر حال دنبال یافتن یک شغل نیستید و این کار فقط یک نوع تمرین است.)



عنوان آگهی، یعنی شغل و پستی را که برای استخدام افراد آگهی می‌شود با یک تکه نوار نامرئی بپوشانید (طوری که بعدا بتوانید آن را جدا کنید و عنوان را بخوانید.)



حال به فهرست شرایط مورد نیاز داوطلبان مراجعه کنید. از یک ماژیک فسفری یا روشن، برای جدا کردن مهارت‌هایی که به آنها در مشاغل مختلف نیاز هست و شما آن را در خود می‌یابید، استفاده کنید. حال نوارهای چسبیده را بردارید و به عنوان آگهی‌ها توجه کنید. حتما غافلگیر خواهید شد؛ چون خواهید دید واجد مهارت در حوزه‌ها و مشاغلی هستید که هرگز به ذهنتان خطور نمی‌کرد. بنابراین به خاطر داشته باشید که مهارت‌های یک فرد کارآمد در زمینه‌های کاری مشابه، قابل استفاده‌ است (هر غذا ادویه خاص خود را می‌طلبد، اما برخی غذاها با ادویه مشابه تهیه می‌شوند.)

 

حال که متوجه مجموعه‌ای از حوزه‌های مختلف کاری شده‌اید که به چه مهارت‌هایی نیاز دارد؛ زودتر می‌توانید فهرستی از مشاغل مورد علاقه خود را به ترتیب اولویت فهرست کنید البته ممکن است نام برخی شغل‌ها را نشنیده باشید؛ این‌ها همان مشاغل جدید هستند که با پیشرفت و تکنولوژی تولید می‌شوند.